این فایل با فرمت word و آماده پرینت میباشد
فهرست
مقدمه
بخش اول- مهر و مسائل پیرامون آن
فصل اول- برقراری مهر در ازدواج
مبحث اول- بررسی حقوقی ویژگیهای مهر المسمی
مبحث دوم- بررسی حقوقی مقدار مهر المسمی
مبحث سوم- بطلان مهر و آثار حقوقی مترتب بر آن
مبحث چهارم- تعهد و تکلیف شوهر نسبت به مهر زن
مبحث پنجم- استقرار مالکیت زن نسبت به مهر
مبحث ششم- تضمین شوهر نسبت به تسلیح مهر به زن
مبحث هفتم- چگونگی حق حبس
مبحث هشتم- بررسی مهر المسمی در طلاق قبل و بعد از نزدیکی
مبحث نهم- بررسی مهر المسمی در فسخ قبل و بعد از نزدیکی
مبحث دهم- بررسی مهر المسمی در فوت
فصل دوم- عدم برقراری مهر در ازدواج
مبحث اول- بررسی فقهی و حقوقی نکاح مفوضه البضع
مبحث دوم- بررسی فقهی و حقوقی نکاح مفوضه المهر
بخش دوم- نفلقه و مسائل پیرامون آن
فصل اول- خصوصیت استقلال زن از نظر مالی
فصل دوم- نفقه زن بطور کلی
مبحث اول- بررسی ماهیت نفقه زن
مبحث دوم- شرایط و ویژگیهای نفقه زن شوهردار
مبحث سوم- پیامدهای انحلال ازدواج بر نفقه
مبحث چهارم- ضمانت اجرای حقوقی و کیفری نفقه زن
نتیجه گیری
نقد و بررسی روابط مالی زن و شوهر در حقوق ایران
مقدمه:
خانواده هسته مرکزی اجتماع است و نخستین اجتماعی است که شخص در آن گام می نهد و آداب زندگی و اصول و رسوم اجتماعی و تعاون و از خود گذشتگی را در آن فرا می گیرد و کانونی برای حمایت از انسان است
درست است که قانون حقوق و تکالیفی برای زوجین تعیین کرده و ضمانت اجرائی برای آن در نظر گرفته است، لیکن باید توجه داشت که قانون به تنهایی نمیتواند آرامش و سعادت خانواده را تامین کند
آنچه در خوشبختی خانواده بیشتر از قانون موثر می باشد اخلاق است: زن و شوهر باید با صفا و صمیمیت وفاداری با هم زندگی کنند و از کمک به یکدیگر و اشتراک مساعی دریغ نورزند و گذشت و فداکاری داشته باشند، تا کانون خانوادگی را همیشه گرم و سعادتمند نگاهدارند توسل به ضمانت اجرای حقوقی و رجوع به مقامات قضایی، به هنگام ضرورت، به عنوان آخرین علاج، باید مورد استفاده قرار گیرد
آثار حقوقی نکاح شامل دو بخش است: بخشی از این آثار دارای جنبه مالی است و بخش دیگر از حقوق و تکالیف غیرمالی تشکیل شده است چون نکاح در درجه اول یک قرارداد غیرمالی است و روابط شخص زوجین مهمتر از روابط مالی آنهاست ولی با توجه به اینکه محور بحث ما در این تحقیق جنبه مالی آنهاست ولی با توجه به اینکه محور بحث ما در این تحقیق جنبه مالی و مسائل پیرامون آن می باشد به نقد و بررسی آن می پردازیم، لذا در بخش اول به مسائل مربوط مهر و در بخش دوم به نفقه و مسائل مرتبط به آن خواهیم پرداخت و در آخر یک نتیجه گیری کلی از بحث خواهیم داشت
بخش اول :
مهر و مسائل پیرامون آن
فصل اول- برقراری مهر در ازدواج
قانون تعریفی از مهر ننموده است ولی از مواد مربوطه به مهر معلوم میشود، مهر عبارت از مالی است که زوج برای نکاح، به زوجه تملیک می نماید، چنانکه کسی زنی را به نکاح خود در آورد و خانه معینی را مهر او قرار دهد در اصطلاح، مهری که در عقد نکاح معین می گردد مهر المسمی نامند
مبحث اول بررسی حقوقی شرایط مهر المسمی:
مهر المسمی زمانی صحیح است که دارای شرایط زیر باشد: اول- مالیت داشته باشد، چنانکه ماده 1078 ق ج تصریح می نماید: «هرچیزی را که مالیت داشته و قابل تملک نیز باشد می توان مهر قرار داد» مالیت داشتن چیزی عبارت از آن است که در بازار اقتصادی دارای ارزش معاوضه باشد مانند زمین، گندم و امثال آن دوم- قابل تملک باشد، منظور از عبارت ماده بالا که می گوید: مورد مهر باید قابل تملک باشد آن است که مهر مالی باشد که زن بتواند آن را تملک نماید، یعنی داخل در ملکیت زن شود بنابراین مالی که قابل انتقال نمی باشد مانند مشترکات عمومی و موقوفات نمی تواند مهر قرار گیرد، زیرا زوجه نمی تواند مالک آن گردد همچنین است مالی که متعلق حق شخص ثالث قرار گرفته مانند مالی که مورد قرار تامین می باشد یا در اثر صدور برگ اجرائی بازداشت شده است، مگر آنکه با رعایت حق مزبور مهر قرار داده شود در این صورت آن مال با همان وضعیت مهر قرار می گیرد، یعنی با بودن آن متعلق حق غیر، زن مالک می گردد و در عمل پس از رفع قرار تامین و بازداشت، زن می تواند تصرفات مالکانه در آن مال بنماید و هرگاه در اثر قرار تامین و بازداشت در مقابل مبلغی به فروش رفت، پس از استیفاء حق طلبکار، بقیه از آن زن خواهد بود
فرقی نمی نماید که مورد مهر عین معین باشد مانند باغ، مزرعه و یا کلی باشد مانند صدهزار ریال که شوهر عندالمطالبه به زن خود بدهد، و یا آنکه منفعت باشد مانند شش ماه منفعت خانه یا منفعت اسب برای مسافرت مسافت معینی
طلب نیز قابل تملیک می باشد و می تواند مهر قرار گیرد، مانند آنکه زوج که از دیگری یکصد هزار ریال طلب دارد آن را مهر زوجه خود قرار دهد زیرا منظور ماده از قابل تملک بودن قابل انتقال بودن آنست، خواه به ملکیت زوجه به معنی اصطلاحی در آید مانند اعیان خارجی و خواه زوجه صاحب آن گردد، مانند حق انتفاع مدت معینی از مال، طلب، حق خیار و حق شفعه
آنچه ممکن است مورد گفتگو قرار گیرد آنست که آیا می تواند تعهدی که موضوع آن منفی است مهر قرار گیرد، مانند آنکه زوج تعهد به ساختن بناء مرتفعی را در مقابل خانه متعلق به زوجه، مهر او قرار دهد؟ با توجه به ظاهر ماده بالا پاسخ منفی خواهد بود ولی می توان با تفسیر وسیعی که به نظر دور از احتیاط قضایی می باشد بر آن شد که منظور ماده بر آن است که چیزی می تواند مهر قرار گیرد که زوجه از آن منتفع گردد و در این امر زوجه از حق نساختن بنای مرتفع در مقابل خانه خود منتفع میشود
همچنین است هرگاه ابراء زوجه از دینی که به زوج دارد مهر او قرار داده شود بنابراین منفعت انسان اگرچه ابتداء مال نیست همانگونه که مورد اجاره واقع می شود می تواند مهر قرار گیرد چنانکه نقاشی شش ماه منفعت خود را مهر زن خود قرار دهد، زیرا منفعت پس از تملیک به دیگری مال می گردد چنانکه در اجاره اشخاص است، اگرچه عده ای از فقهاء ایراد نموده اند که باید مهر قبل از نکاح مال باشد و سپس مهر قرار گیرد و در این مورد منفعت آزاد قبل از نکاح مال نمی باشد اشکال مزبور صحیح به نظر نمی رسد زیرا کافی است که مورد عقد تملیکی پس از عقد مال باشد والا اجاره آن نیز صحیح نمی بود
سوم- منفعت عقلائی مشروع داشته باشد، دو شرط مزبور که یکی دارا بودن منفعت عقلائی و دیگری مشروع بودن آن می باشد، اگرچه از شرایط صحت مهر شمرده نشده است، ولی می توان نظر به ماده 1078 ق م که شرط مهر را چیزی قرار داده که مالیت داشته و قابل تملک باشد و وحدت ملاک ماده 215 و 348 قانون مدنی که منفعت عقلائی داشتن مورد معامله و بیع را شرط صحت تملیک مال به دیگری قرار داده است، محقق دانست که مهر باید دارای منفعت عقلائی مشروع باشد
چهارم- مهر باید معین باشد ، ماده 190 قانون مدنی، معین بودن مورد معامله را یکی از شرایط اساسی صحت معامله دانسته است و شرط مذکور در ماده بالا از نظر تنقیح مناط در تمامی عقود اگرچه از معاملات حقیقی نباشد رعایت خواهد شد، علاوه بر آن که مهر تا آنجائی که منافات با جنبه عمومی نکاح نداشته باشد تابع احکام معاملات می باشد قانون مدنی ایران به پیروی از قول مشهور حقوقیین اسلام مردد بودن مورد معامله را موجب غرر دانسته و چنین معامله را باطل میداند بنابراین نمیتوان یکی از دو بنا یا باغ را بطور تردید ولو من جمیع الجمات یکسان باشند مهر قرار داد
پنجم- مهر باید معلوم باشد، ماده 1079 ق م می گوید: «مهر باید بین طرفین تا حدی که رفع جهالت آنها بشود معلوم باشد» قانون مدنی اثر مجهول بودن مهر و یا مالیت نداشتن آنرا در ماده 1100 ذکر کرده، و مقرر داشته که جهالت به مهر و مالیت نداشتن آن موجب بطلان نکاح خواهد شد بلکه مهر باطل و مانند صورتی است که مهر ذکر نشده باشد
ماده 216 ق م اگرچه راجع به معامله می باشد ولی حکم مزبور از نظر وحدت ملاک در تمامی عود خواه از معاملات باشد یا نباشد جاری می گردد، علاوه بر آن که مهر تابع احکام معاملات می باشد معلوم بودن مهر به معلوم بودن مقدار و جنس و وصف است
معلوم شدن مهر برای طرفین گاه بوسیله مشاهده می باشد و آن در مورد اعیانی است که در خارج موجودند و بوسیله مشاهده می توان رفع جهالت از آن نمود، مانند باغ و جواهرات و هرگاه دیگر مشاهده به تنهایی برای این امر کافی نیست، بلکه تعین مقدار آن به وزن و یا کیل یا عدد یا ذرع یا ماحت لازم می باشد، چنانکه در گندم، آهن، زمین، پارچه و امثال آنها است
هم چنانکه دانستن وصف آن بوسیله یکی از حواس مانند شامه، ذائقه، سامعه، باصره و لامسه معلوم می گردد از قبیل عطرها و ترشی ها، رادیو، پارچه و امثال آنها (مستنبط از ماده 342 ق م در مورد بیع)
ششم- قدرت بر تسلیع، منظور غائی زن از قرار دادن مهر در نکاح بدست آوردن آن است، بنابراین چنانچه شوهر مالی را بعنوان مهر به زن تملیک نماید که قدرت بر تسلیع آنرا به او ندارد و زن هم قدرت بر تسلم را نداشته باشد، مانند انگشتری که در دریا غرق شده و یا باغی که در ید غاصبانه غیر می باشد، تملیک بلااثر خواهد بود این است که قدرت بر تسلیع شرط صحت انتقال قرار گرفته است که این شرط بودن از وحدت ملاک ماده 348 ق م در مورد بیع استنباط می شود
مبحث دوم- بررسی حقوقی مقدار مهر المسمی:
چنانکه ماده 1080 ق م می گوید: «تعیین مقدار مهر منوط به تراضی طرفین است» در قانون مدنی مقداری برای مهر المسمی معین نشده است و زوجین آزادند و میتوانند هر مقداری که بخواهند بعنوان مهر در نکاح قرار دهند لذا نامزدها می توانند مقدار ناچیزی را که دارای شرایط مذکور باشد مانند یک سیر نبات مهر قرار دهند و یا مقدار زیادی، مانند چندین میلیون ریال که اکنون معمول شده است مهر واقع شود، به تصور آنکه بدین وسیله زوجین مقام و شخصیت خود را به یکدیگر و جامعه نشان بدهند گاه مقدار مهر صوری است یعنی مقدار زیادی را بعنوان مهر در عقد نامه ذکر می کنند و زن اقرار به رسید تمام یا قسمتی از آنرا می نماید
بنابر آنچه گفته شد که نکاح معاوضه حقیقیه نمی باشد، لازم نیست که مهر المسمی متناسب با وضعیت اجتماعی و خانوادگی زن باشد، بدین جهت هرگاه زوجین در عقد نکاح مهری قرار دهند که خیلی کمتر از مهر المثل آن زن باشد، او نمی تواند بعنوان غبن مهر را فسخ کند، هم چنانکه هرگاه مهر المسمی چندین برابر ارزش مهر المثل زن باشد، شوهر او نمی تواند بعنوان غبن مهر را فسخ نماید
مبحث سوم- بطلان مهر و آثار حقوقی مترتب بر آن:
در صورتی که یکی از شرایط صحت مهر که در بالا ذکر گردید موجود نباشد، مهر باطل و نکاح صحیح خواهد بود: مانند آنکه مقدار مهر مجهول باشد، چنانکمه مرد کیسه ای مملو از پول، طلا را که زوجین یا یکی از آن دو نمی داند چه مقدار است مهر زن قرار داده شود، و یا آنکه پس از نکاح معلوم شود که شوهر مالک مهر معین نبوده است و مالک هم اجازه ندهد دلیل این امر چنانکه گذشت آنست که در حقیقت نکاح دائم عبارت از زوجیت است و مهر امر فرعی و تبعی می باشد و رابطه بین مهر و زوجیت رابطه حقیقی بین عوض و معوض در عقود معاوض نیست تا بطلان مهر سرایت در نکاح نماید یا بالعکس آنچه در معاملات معوض است که هرگاه مثلاً در بیع، ثمن دارای شرایط لازم نباشد ملکیت مبیع برای مشتری حاصل نمی شود، هم چنانکه ثمن در ملکیت بایع داخل نمی گردد، زیرا این امر لازمه رابطه معاوضه حقیقیه است ولی نکاح دائم از نظر تحلیلی، هرگاه در آن مهر معین شود عقدی است، مرکب از دوامی جداگانه: یکی زوجیت که امر اصلی و مقصود با لذات است و دیگری مهر که امر فرعی و مقصود بالعرضی است
بدین جهت بدون تعیین مهر نکاح دائم نیز صحیح می باشد و حال آنکه هرگاه معاوضه حقیقی می بود باید باطل باشد اما از نظر فن حقوقی رابطه بین آن دو تا آنجائی که منافات با جنبه عمومی نکاح نداشته باشد مانند رابطه بین عوضین دانسته شده و در آن قواعد معاوضه را اعمال می نمایند
ماده 1100 ق م می گوید: «در صورتی که مهر المسمی مجهول باشد یا مالیت نداشته باشد یا ملک غیر باشد، در صورت اول و دوم زن مستحق مهر المثل خواهد بود و در صورت سوم مستحق مثل یا قیمت آن خواهد بود، مگر اینکه صاحب مال اجازه نماید» ماده 1100 ق م می گوید: «در صورتی که مهر المسمی مجهول باشد یا مالیت نداشته باشد یا ملک غیر باشد، در صورت اول و دوم زن مستحق مهر المثل خواهد بود و در صورت سوم مستحق مثل یا قیمت آن خواهد بود، مگر اینکه صاحب مال اجازه نماید»
بطلان مهر المسمی در نکاح به یکی از دو صورت می باشد: 1- در صورتی که سبب بطلان مهر المسمی مجهول یا مالیت نداشتن آن باشد عقد نکاح دائم که چنین مهری در آن قرار داده شده صحیح است و مانند آن خواهد بود که مهری در نکاح قرار داده نشده است، لذا طبق ماده 1087 و 1088 ق م عمل می شود، یعنی هرگاه قبل از نزدیکی زوجین آنرا تعیین نمودند طبق آن رفتار می نمایند و چنانچه قبل از تراضی بر مهر نزدیکی بین آنها واقع شود زوجه مستحق مهر المثل می گردد که عوض نزدیکی در نکاحی است که بدون تعیین مهر منعقد شده باشد و در صورتی که قبل از تعیین مهر و نزدیکی، زن بمیرد مستحق هیچ گونه مهری نمی باشد، زیرا نکاح بدون مهر منعقد شده و نزدیکی هم به عمل نیامده است 2- در صورتی که سبب بطلان مهر المسمی مالکیت غیر باشد ، هرگاه ملک غیر بعنوان مهر در نکاح قرار داده شود، در این صورت هرگاه مالک اجازه ندهد، شوهر باید بدل آنرا به زن بدهد، زیرا مقدار آن معین بوده ولی در اثر مالکیت غیر، تحقق پیدا ننموده است
مبحث چهارم- تعهد و تکلیف شوهر نسبت به مهر زن:
بعضی گفته اند: مال معینی که مهر قرار داده می شود باید متعلق به شوهر باشد و اگر شخصی بجز شوهر (مانند پدر او) بخواهد مال خود را مهر قرار دهد، باید نخست آن را به شوهر منتقل کند، تا شوهر بتواند آنرا به عنوان مهر تعیین نماید زیرا برابر قاعدهای که در معاوضات مورد قبول است معوض در ملک هر کس داخل گردد عوضی از ملکیت او خارج می شود (مستنبط از ماده 197 ق م ) و در نکاح هم چون منافع زناشوئی به شوهر تعلق می گیرد مهر باید از ملک او خارج گردد بنابراین نظریه، اگر مهر کلی باشد مانند 100 سکه طلا خود شوهر باید آن را تعهد کند و شخص دیگر نمی تواند مستقیماً متعهد آن باشد، مگر اینکه از شوهر ضمانت نماید، یا دین شوهر به عنوان دیگری به او منتقل گردد
عنوان :
مقاله بهداشت و سلامت فردی و نقش آن بر جوامع
این فایل با فرمت word و آماده پرینت میباشد
فهرست مطالب
مبانی نظری و تجربی پژوهش ۴
۱- سلامت ۴
۲- بیماری ۵
۳ـ مروری بر ادبیات تحقیق ۹
الف ـ نگاهی بر ادبیات مربوط به سلامت ۹
تعریف سازمان بهداشت جهانی (WHO) ۱۶
ب ـ سلامت و اعتیاد ۲۰
چکیده
مقاله حاضر درباره بهداشت و سلامت فردی و نگاهی بر ادبیات مربوط به سلامت و به تعریف سازمان بهداشت جهانی و تعریف بیماری پرداخته است.
بهطور کلی تعریف سازمان بهداشت جهانی به نوعی در بردارندة مفهوم کیفیت زندگی و رفاه، از ابعاد مختلف در ارتباط با وضع سلامت است. اگر چه تلاشهای زیادی در خصوص عملیاتی نمودن مفهوم سلامت صورت پذیرفته، اما این مفهوم تاکنون به صورت جامع تعریف عملیاتی نشده است، زیرا متغیرهای آن از روی مجموعهای از تحقیقات محدود فاقد دقت بیرون کشیده شده است و به همین دلیل در خصوص شاخصهای آن اجماع چندانی وجود ندارد. برای مثال، منابع زیر که در طول یک دوره حدوداً ۱۲ ساله تدوین شدهاند همین عدم اجماع را یادآور میشوند.
واژه های کلیدی: سلامت، بیماری، سازمان بهداشت جهانی،
مبانی نظری و تجربی پژوهش
1- سلامت
از آنجا که سلامت مهم ترین و مناقشه برانگیزترین مفهوم این تحقیق است، بررسی اجمالی فضای مفهومی موجود در مورد آن اهمیت زیادی دارد، به طور کلی تعاریف متعددی از مفهوم سلامت نزد محققان و اندیشمندان رشتههای پزشکی، بهداشت و جامعه شناسی وجود دارد. این مسئله نشان میدهد هیچ شیوة ساده و آسانی برای ارائه تعریف از مفهوم سلامت وجود نداشته و دستیابی به تعریفی که مورد قبول همگان باشد، براحتی میسر نیست.
سلامت بیتردید مهمترین جنبه از مسائل حیات انسان به شمار میرود که از دوران قدیم ذهن اندیشمندان را به خود مشغول کرده است. کسانی نظیر افلاطون که سلامت را به عنوان «هماهنگی میان عملکردهای بدن» و افرادی نظیر جالینوسی که در مقابل سلامت، بیماری را به عنوان «برهم خوردن تعادل» فرض کردهاند جزء متقدمینی هستند که به تعریف این مفهوم پرداختهاند. همچنین در طول 30 سال گذشته تعداد زیادی از تحقیقات مربوط به سلامت تعاریف متعددی از آن ارائه کردهاند. به عنوان نمونه در منابعی نظیر مرکز ملی سلامتی آمریکا، 1964؛ بیلوک، 1971؛ برسلو، 1972؛ الینسون، 1974؛ بالینسکی و برگر،1975؛ کاپلان، 1976؛ ساکت، 1977؛ سازمان بهداشت جهانی، 1979؛ ویر، 1981؛ هیدی و دیگران ، 1985 و … تعاریف گوناگونی از مفهوم سلامت به چشم از میخورد (Blaxter,1998:2) که سعی خواهد شد تعاریفی که نزدیکی بیشتری با اهداف تحقیق حاضر دارند مورد اشاره قرار گیرند.
بهطور کلی در تعاریف پزشکی، سلامت معادل عدم وجود بیماری فرض میشود. بنابراین در حوزة دانش پزشکی به جای ارائه تعریف از سلامت عموماً به ارائه تعریف بیماری بسنده میشود. یکی از این تعاریف که مبتنی بر پزشکی جدید است بیماری را به عنوان «انحراف متغیرهای بیولوژیک قابل اندازهگیری از حد عادی یا وجود اشکال آسیب شناختی طبقهبندی و تعریف شده تلقی مینماید» (Ibid:3).
دانش دیگری که به ارائه تعریف از سلامت پرداخته است، جامعه شناسی پزشکی است. تعاریف جامعه شناختی از سلامت ضمن مدنظر قرار دادن عوامل بیولوژیک، بر عوامل اجتماعی، فرهنگی و روانی نیز تأکید دارند. به عنوان مثال منوچهر محسنی معتقد است سلامت از صفات بسیار متنوعی شکل میگیرد که عبارتند از : آمادگی برای کار، تغذیه خوب، احساس شادابی و فقدان هرگونه غم و رنج (محسنی، 45:1376).
همچنین سازمان بهداشت جهانی تحت تاثیر تعاریف جامعه شناختی سلامت را «حالت رفاه و آسایش کامل روانی، جسمی و اجتماعی میداند و نه فقط فقدان بیماری و نقص عضو»(همان: 45). بنابر تعریف سازمان بهداشت جهانی، سلامت را میبایست با توجه به عواملی نظیر سن، جنس، جامعه و منطقه زیست و در قالب حدود هنجاری مورد بررسی قرار داد.
2- بیماری
برای تکمیل بحث تعاریف سلامت، ضرورت دارد به مفهوم مقابل آن یعنی بیماری نیز پرداخته شود تعریف بیماری نیز همانند سلامت به سادگی امکان پذیر نیست و برحسب نوع جامعه، مراحل توسعه و مسائل فرهنگی، تعاریف متفاوتی از آن ارائه شده است.
بیماری را در غالب موارد «انحراف از حالت سلامت» تعریف کردهاند. به اعتقاد اغلب مردم بیماری حالتی است که تحت تاثیر آن سلامتی انسان به مخاطره می افتد از نظر محیط شناسان بیماری پدیده ای است ناشی از ناتوانی ارگانیسم در ارائه پاسخ همساز به محیط (محسنی، 56:1376)، در حالیکمه در انگارة سنتی پزشکی بیماری ضایعهای است در درون بدن انسان که دو نوع شاخص پدید میآورد. اول حالتهایی احساسی که بیمار به آن دچار میشود و به او هشدار میدهد که وضع روبراه نیست که به آنها نشانه ها (symptoms) گفته میشود و دوم نشانگرهایی که بیان کنندة وجود ضایعة آسیبشناسانه نهفتهای هستند که توسط پزشک تشخیص داده میشوند و به آنها علائم (signs) اطلاق میشود (آمسترانگ، 1372: 27) .
به طور کلی انواع تعاریف موجود دربارة بیماری را میتوان به شرح زیر طبقهبندی کرد:
1ـ تغییر در ساختمان عضو و خارج شدن آن از حالت طبیعی.
2ـ تغییر در وظایف طبیعی جسم و روان.
3ـ پیدایش حالتهائی که موجب رنج افراد گردد.
4ـ عدم تعادل روانی و اجتماعی (محسنی ، 1376:57).
ج ـ اعتیاد
اعتیاد (Addiction) واژهای است قدیمی که امروزه به دلیل کاستیهای آن از اصطلاح «وابستگی به مواد» استفاده میشود و وابستگی سندروم بالینی با تظاهرات رفتاری، شناختی و فیزیلوژیک است که باعث میشود فرد مصرف مواد را به رفتارهای دیگر ترجیح دهد. که برای تشخیص این وابستگی، حداقل وجود 3 نشانه اول از 5 مورد زیر لازم است:
1ـ افزایش تدریجی مقدار مادة مصرفی لازم برای دستیابی به علائم مصرف آن
2ـ پیدایش علائم ترک در صورت عدم مصرف یا کاهش مقدار مصرف
3ـ تمایل دایم و تلاشهای ناموفق برای کاهش یا قطع مصرف ماده
4ـ مختل شدن فعالیتهای اجتماعی، شغلی و …
5ـ تداوم مصرف ماده علیرغم آگاهی از عوارض آن.
از طرف دیگر برای تشخیص تخت تاثیر مواد بودن در ادبیات موجود 2 معیار عمده وجود دارد که عبارتند از :
1ـ بروز علایم قابل برگشت و اختصاصی مصرف ماده.
2ـ بروز رفتارهای نامتناسبت یا تغییرات روانی به دلیل تأثیر ماده بر دستگاه عصبی مرکزی
و ـ ترک مواد
ترک حالتی از محرومیت (withdrawal) مصرف مواد است که در اثر آن نشانههای زیر بوجود میآیند.
1ـ بروز سندروم خاص، بر اثر قطع یا گاهش مصرف مادهای خاص
2ـ بروز علائم کاملا ناراحت کننده و اختلال در کارکد اجتماعی و شغلی بر اثر سندروم فوق.
5ـ درمان
به مجموعة روشهائی کحه گفته میشود که با هدف دست یابی به شیوة زندگی بددون مواد، کمک به افزایش عملکرد در جبنههای محتلف زندگی و پیشگیری از تکرار مصرف (عود) انجام میشوند.. درمان اعتیاد معمولاً با محرومیت (قطع یا کاهش مصرف مواد)، استفاده از دارو و روشهعای اجتماعی نظیر سخنرانی های آموزنهده، جلسات مشاوره گروهی، ایجاد ارتباط با دوستان غیرمعتاد و کمک گرفتن از خانوغده همراه است از اهداف فرعی شیوههای درمانی میتوان به افزایش انگیزه برای ترک و کمک برای باقی ماندن در ترک نیز اشاره نمود
وـ عود
عود به چند حالت مختلف از برگشت به سوء مصرف مواد گفته میشود که عبارتند از:
1ـ بازگشت ناگهانی به مصرف موادی که قبلاً مصرف میشده اس.
2ـ فرآیندی که سرانجام به مصرف مجدد مواد منجر خواهد شد.
3ـ افزایش مصرف مواد، نسبت به مقداری که قبلاً مصرف میشده است.
معمولاً برگشت به سوإ مصرف مواد تحت تأثیر عواملی نظیر افراد (دوستان و آشنایان معتاد) ، اماکن و اشیاء تحریک حواس پنجگانه، تجدید خاطرات، افکار و عواطف، اختلالات روانی و سایر بیماریها و روبروشدن با موقعیتهای ناگوار صورت میپذیرد.
زـ پیشگیری
پیشگیری (prevention) به کارگیری اقداماتی است که منجر به کاهش ابتلای افراد به اعتیاد میشود. در واقع پیشگیری موجب کاهش عواملی میشود که افراد را در معرض خطر قرار میدهند و افزایش عواملی که افراد را از مصرف مواد حفظ میکند. مهمترین شیوههای پیشگیری عبارتند از:
1ـ آگاه کردن افراد از خطرات و مضرات مواد مخدر
2ـ تقویت فعالیتهای جایگزینی
3ـ افزایش مهارتهای زندگی بویژه مهارتهای حل مشکل
4ـ ارتقای فرهنگی
3ـ مروری بر ادبیات تحقیق
الف ـ نگاهی بر ادبیات مربوط به سلامت
رابطه میان شرایط حیاتی و از آن جمله شرایط اجتماعی و وضع سلامتی و بیماری انسان از دیرباز مورد علاقة بشر بوده است. همین تشخیص ارتباط بین مجموعه عوامل اجتماعی با سطح بهداشت و سلامتی، در نهایت منجر به تشکیل شاخة خاصی در جامعه شناسی به نام جامعهشناسی پزشکی شده است.
روند کلی تحول اجتماعی ـ معیشتی در آغاز قرون جدید، دورانی را به وجود آورد که در آن، مسائل متفاوتی در جریان صنعتی شدن کشورها طرح گردید؛ واحدهای تولیدی کارخانهای ، جای کارگاههای تک نفری یا کارگاههایی با جمع بسیار محدود را گرفت و بهداشت جمعی کارگران که شرط لازم تداوم تولید کارخانهای است، توجه دستاندکاران اجتماعی را به مراتب بیش از پیش به سلامتی و بیماری اکثریت جامعه جلب کرد. در این دوره سرمایهداران نوپا عموماً این فهم را یافته بودند که واحد تولیدی برای بازدهی قابل اطمینان تولیدی و اقتصادی الزاماً باید حداقهای بهداشتی را تأمین کنند تا کارگران و کارمندان بتوانند ارائهدهنده خدمات قابل انتظار در عرصه تولید باشند. از تبعات این رویکرد افزایش توجه به مؤلفههای اجتماعی مؤثر بر بهداشت، سلامتی، بیماری، و رشد بررسیها در زمینة ارتباط میان آنها (رشد مطالعات اجتماعی در باب مسائل پزشکی) بود.
یکی از شخصیتهای برجسته در این گونه مطالعات در قرن بیستم، آلفرد گروتیان آلمانی است که در کتاب معروف خود به این نتیجه رسید که بسیاری از امراض مهم اجتماعی مشخصاً مزمن هستند و بسیاری از آنها قابل پیشگیری و یا حداقل کنترل پذیرند.
در دهههای اول قرن بیستم، تحقیقات اجتماعی در پزشکی به آن درجه از گستردگی و عمق رسیده بود که بتواند مرزهای ملی کشورهای خاستگاه و بویژه آلمان را پشت سر بگذارد. نقش گروتیان در این گسترش بسیار اساسی است. در هرحال این گونه مطالعات در کشورهای مختلف اروپای غربی و شرقی و شوروی (سابق) مطرح شد و رشد کرد.
اما در کشورهای انگلوساکسون ابراز علاقه به پزشکی اجتماعی و مطالعات مربوط به آن، پدیدة نسبتاً جدیدی است. ملاحظات و پارامترهای اجتماعی در این کشورها بیشتر تحت پوشش جامعه شناسی پزشکی طرح شده و مورد بررسی قرار گرفتهاند. در نتیجه شاید تا حدودی قریب به واقعیت باشد که اروپا را مهد طب اجتماعی، و به طور کلی کشورهای انگلوساکسون ـ رامهد جامعهشناسی پزشکی بدانیم. اما فرق اساسی بین پزشکی اجتماعی و جامعهشناسی پزشکی به طور خلاصه در آن است که اولی بیشتر جهتگیری پزشکی و دومی بیشتر جهتگیری جامعه شناختی دارد و به موضوعاتی نظیر تحلیل ساخت اجتماعی، نهادها و الگوها توجه میکند.
به هر صورت رشد طبیعی جامعهشناسی پزشکی در جهان غرب به علت دو عامل اساسی بوده است: یکی پی بردن به این واقعیت که بسیاری از مسائل موجود در نظام ارائه خدمات بهداشتی جدید اساساً اجتماعیاند و دیگری افزایش علاقة خود پزشکی به جبنهها و عوامل اجتماعی بیماریهای مختلف از قبیل بیماری های روانی، بیماریهای مزمن و … (آمسترانگ، 1372، ص 25ـ15)
پس از رشد و گسترش مطلاعات مربوط به جامعهشناسی پزشکی و پزشی اجتماعی، مطالعات مربوط به وضعیت سلامت و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن بهطور انبوه در حوزههای جغرافیایی گوناگون پیگیری شد.
در واقع اگر زمان تولد جامعهشناسی پزشکی را نیمه اول قرن بیستم بدانیم، شکلگیری مطالعات مربوط به سلامت عمدتاً در نیمه دوم این قرن بوده است. این موضوع به ویژه در بیست سال اخیر سیر صعودی قابل ملاحظهای را از نظر کمی و کیفی نشان میدهد.
محققان بسیاری در طول این سالها کوشیدهاند تا پس از ارائة یک تعریف عملیاتی ترکیبی از مفهوم سلامت، تأثیر شرایط، واقعیتها و ساختارهای اجتماعی را بر آن بسنجد. بهطور کلی مطالعات انجام گرفته در این زمینة را در دو طبقه میتوان جای داد؛ نخست تحقیقاتی که به تأثیر شرایط اجتماعی گوناگون پرداختهاند و دوم پژوهشهایی که در پی بنیان نهادن چهارچوبهای نظری و روششناسی جهت سنجش وضع سلامتی جمعیتهای و گروههای مختلف اجتماعی و بیان تفاوتهای موجود در سطح سلامتی بر حسب متغیرهای اجتماعی گوناگون بودهاند؛ همچنین بخشی از مطالعات مربوط به سلامتی نیز در حوزه روانشناسی اجتماعی شکل گرفتهاند.
نمونههای مورد مطالعه در طبقه نخست از تحقیقات، عمدتاً بیمارانی بودهاند که نوع بیماری آنها (به عنوان نقطة مقابل سلامتی) در ارتباط با متغیرهای نظیر انتخاب اجتماعی (ژاک والن و میخائیل و پلانک) بهعنوان تبیینکنندههای تفاوت در سلامتی ـ از یک سو ـ و نیز استرس و اتفاقات زندگی (هانس سلی)، انواع شخصیت، توان مقابله با مشکلات (آرون آنتونوفسکی) سلامتی، از سوی دیگر ـ مورد بررسی قرار گرفتهاند (هرتسلیک، 1376، ص 73ـ 77).
در جامعهشناسی پزشکی تأثیرات عوامل اجتماعی بر تندرستی و بیماری در دو مقوله تأثیرات مستقیم و تأثیرات غیرمستقیم مورد بحث قرار میگیرد. شواهد موجود از تأثیر غیرمستقیم عوامل اجتماعی در فراهم آوردن تماس فرد با خطرهای جهان فیزیکی ـ زیستشناختی حکایت دارد که این تأثیرها، به صورت کلی یا جزیی قابل بررسی است.
در خصوص تأثیر کلی عوامل اجتماعی ، دوبوس (1980) این نکته جالب توجه را که بیماری محصول سوء سازگاری با محیط است مورد بحث قرار داده است. او اعتقاد دارد جوامعی که به تعادل با محیط خود رسیدهاند. بهطور کلی از بیماری مبرا هستند و بیماری هنگامی پدید میآید که این تعادل به هم بخورد.
دانلود کامل مقاله بهداشت و سلامت فردی و نقش آن بر جوامع
این فایل با فرمت word و آماده پرینت میباشد
فهرست مطالب
سندرم انطباق عمومی ۳
واکنشهای فیزیولوژیک به استرس ۵
واکنشهای روانی یا سایکولوژیک به استرس ۶
امنیت ۹
واکنشهای فرد در برابر تغییرات محیطی ۱۱
ناکامی ۱۲
حرکت به سوی امنیت ۱۳
رفتارهای فرد برای بدست آوردن احساس امنیت مجدد ۱۴
پیشنهادهای راهبردی برای فرد درگیر با ناکامی و فاقد احساس امنیت ۱۶
زمینههای کاربرد ۱۶
کتابنامة فارسی ۱۸
کتابنانة انگلیسی ۲۰
سندرم انطباق عمومی
هورمونهای قشر غدد فوق کلیه ( Adreal Gland ) مسئول این واکنش فیزیولوژیک هستند. سلیه، حیوانات متعدد را در آزمایشگاه در شرایط فشار روانی قرار داد. او دریافت که وقتی آسیبهای محیطی یا بدنی این حیوانات را تهدید میکند، عملکرد غدد مترشحة درونی افزایش مییابد. بدین معنی که رنگ غدة فوق کلیه از زرد به قهوهای تغییر میکند، حجیم میشود، شروع به رهاسازی مواد ذخیرهای خود یعنی ( استروئیدها ) مینماید، وقتی که وضعیت استرسزا از میان میرود، ظاهراً غدة آدرنال به حالت عادی بازگشته و عملکردهای عادی خود را آغاز میکند. اما این حالت موقتی است، زیرا چند هفته پس از آنکه حیوان بار دیگر در معرض استرس شدید و طولانی مدت قرار میگیرد، غدة آدرنال مجدداً بزرگ شده، ذخیره استروئید خود را از دست میدهد و سرانجام حیوان به دلیل این تخلیه میمیرد ( آزاد، 1379، به نقل از سادوک، حسن رفیعی و همکاران 1382 و میلانی فر 1382 و ساراسون و ساراسون، به نقل از بهمن نجاریان و همکاران، 1382؛ کارلسون، به نقل از مهرداد پژهان، 1380؛ سادوک و سادوک، 2003؛ سلیه و تاک وبر، 1977 ).
سلیه استرس را واکنش غیر اختصاصی بدن به هر گونه خواسته و نیازی میدانست که به وسیلة شرایط لذت بخش یا ناخوشایند ایجاد شده است.
سلیه معتقد بود که طبق تعریف مذکور، ضرورتی ندارد که استرس همیشه ناخوشایند باشد، او استرس ناخوشایند را استرس ( رنج و عذاب Distress ) نامید. پذیرش هر دو نوع استرس مستلزم تطابق است. ( سادوک و سادوک، به نقل از حسن رفیعی و همکاران، 1382؛ سادوک و سادوک، 2003).
استرس بنا به تعریف فوق، شامل هر چیز میشود ( اعم از واقعی، نمادین یا تصوری) که بقای فرد را با خطر و تهدید مواجه میکند. واکنش بدن به استرس به معنای یاد شده ـ شامل به راه انداختن مجموعهای از پاسخها است که تلاش میکنند تا اثر عامل استرسزا را کاهش داده و تعادل بدن را به حالت اولیه باز گردانند.
دربارة پاسخ فیزیولوژیک به استرس حاد اطلاعات زیادی به دست آمده است. ولی آنچه که دربارة پاسخ به استرس مزمن میدانیم بسیار کم است.
بسیاری از عوامل استرسزا در طول یک مدت زمان طولانی رخ میدهند و یا عواقب دیر پا و دراز مدتی دارند ( سادوک و سادوک، به نقل از حسن رفیعی و همکاران،1382؛ و سادوک و سادوک، 2003 ).
تأثیر عوامل استرسزا بستگی به ظرفیت جسمی هر فرد، برداشتها و واکنش پذیری وی دارد ( کارلسون، به نقل ازمهرداد پژهان، 1380 ).
واکنشهای فیزیولوژیک به استرس
واکنشهای فیزیولوژیک به استرس طبق نظر سلیه دارای سه مرحله هستند:
1- مرحلة اعلام خطر ( Alarm reaction ) و هشیاری بدن که خود شامل دو مرحله است:
الف) مرحله شوک ( Shock ): که شامل مجموعه علایمی است که از تغییرات تعادل بدن به علت بیکفایتی گردش خون در اثر کولامپوس عروق محیطی ناشی میشود و همیشه با سه علامت اصلی نقصان ( Hypo ) توأم است. نقصان در فشار خون شریانی ( Hypotension )، نقصان درجه حرارت بدن ( Hypothermic ) و نقصان حس
) Hypoesthesis).
ب) مرحلة ضد شوک: که مرحلة فعال یا ترمیم هومئوستازی است.
(در مقابل مرحله قبل که مرحلة غیر فعال یا مرحلة اعتدال هومئوستازی بود )
2- مرحلة مقاومت یا سازش و تسلط ( Stage of Resistance ).
3- مرحلة خستگی و از بین رفتن تعادل و فروپاشی ( Stage of exhaustion ).
(میلانی فر، 1382؛ و سادو ک و سادوک، 2003 ).
اثر عوامل روانی به خصوص استرس بر سیستم ایمنی باعث شده است تا مبحث تازهای به نام ایمنی شناسی عصبی ـ روانی ( Psychoneuroimmunology ) به وجود آید که نشاندهندة ارتباط بیولوژیک بین سیستم عصبی و سیستم ایمنی است ( گلاسر و همکاران، 1987؛ و فاین بام و همکاران، 1979؛ از منت ولستر، 2001؛ و هامل و همکاران، 2001 ).
واکنشهای روانی یا سایکولوژیک به استرس
کایلان برای واکنشهای روانی 4 مرحله شرح میدهد. ( میلانی فر، 1382؛ و سادوک و سادوک، 2003؛ سادوک و سادوک، به نقل از رفیعی،1382).
1- پیدایش هیجان که باعث تحریک سیستم خودکار برای حل مشکلات میشود
( مرحلة هشیاری ).
2- هیجان شدت مییابد و یک حالت بیقراری، اضطراب، بلاتکلیفی و … با بیتفاوتی نسبی یا کامل بوجود میآید ( دو مرحلة فوق با مرحلة واکنش فیزیولوژیک مطابقت دارد).
3-هیجان به طور واضح در سیستمهای مختلف بدن بروز میکند که باعث مبارزه و تحمل فرد میشود ( مرحلة مقاومت).
4-در صورتی که فرد در مبارزه شکست بخورد باعث بروز اختلالات و از هم پاشیدگی شخصیت و علایمی مانند اضطراب شدید، افسردگی، بلاتکلیفی، واپس روی سنی و … میشود ( مرحله از بین رفتن تعادل و فروپاشی).
چنانچه ملاحظه میشود همزمان با واکنشهای روانی، مبارزات و واکنش فیزیولوژیک و تعادل حیاتی شروع شده و ادامه پیدا میکنند و از همین جا به علل بیماریهای روان تنی پیبرده میشود. ( سادوک و سادوک، 2003؛ و هامل و همکاران، 2001؛ ازمنت و لستر، 2001 ).
عوامل استرسزا میتوانند مثبت یا منفی باشند هم چنین این عوامل امکان دارد که فیزیکی یا روانی و یا تلفیقی از هر دو حالت باشند. اینکه عامل ایجاد استرس مثبت است یا منفی و اینکه خود استرس مثبت است یا منفی بسته به مبنای ادراکی و ساختار ذهنی ادراک هر فرد میباشد و نمیتوان رویداد خاصی را برای همه افراد مثبت یا منفی تلقی نمود، چه هر فرد مجموعه خاص و منحصر به فردی از تجارب زندگی و هم چنین ذخیره ژنتیکی و وراثتی دارد که طرحوارههای ذهنی ویژه و یگانهای برای وی رقم میزنند.
برای اینکه ارگانیسم موجود زنده بتواند تعادل حیاتی ( هومئوستازی) خویش را حفظ کند. نیازمند سازگاری با عامل استرسزا و شرایط جدید است.
( چه عوامل استرسزای مثبت و چه عوامل استرسزای منفی) ( سادوک و سادوک، به نقل از حسن رفیعی و همکاران، 1382؛ و میلانی فر، 1382 ).
فرد برای اینکه قادر باشد تعادل حیاتی ( هومئوستازی ) خود را حفظ کند و فرآیند تعادل حیاتی را به صورتی ثابت و پایدار نگاه دارد میبایست سایقهای ( rive D ) فیزیولوژیک خود را ارضاء نماید.
ارگانیسم برای این ارضاء نیازمند حدی پایهای از « احساس امنیت » است. زیرا اساساً عدم امنیت منجر به ایجاد استرس منفی ( دیسترس ) میگردد ( به خاطر اداراک عدم کنترل ) و واکنشهای اضطرابی را برمیانگیزد.
که این واکنشها همان پاسخ فیزیولوژیک به استرس است که به دنبال آن منابع انرژی در راستای ایجاد احساس امنیت منحرف میشوند. ( اتکینسون و همکاران، به نقل از محمد تقی براهنی و همکاران، 1379؛ کارلسون، به نقل از مهرداد پژهان، 1380 ). این انحراف موجب میشود که در سطح فیزیولوژیک با کاهش انرژی مواجه شویم ( واکنشهای انطباقی و در نتیجه آن « سندرم انطباق عمومی » ) (میلانی فر، 1382؛ و آزاد، 1379؛ و ساراسون و ساراسون، به نقل از بهمن نجاریان و همکاران، 1382).
این فایل با فرمت word و آماده پرینت میباشد
فهرست مطالب
مقدمه
تعریف فوبیا
بررسی منابع فارسی
همهگیری شناسی
سبب شناسی
1- دیدگاه زیست شناختی
2- دیدگاه روانپویایی
3-دیدگاه رفتارگرایی
تشخیص
ملاکهای تشخیصی DSM-IV برای فوبی خاص
ویژگیهای بالینی
درمان
1- دیدگاه زیست شناسی
2- دیدگاه روانپویایی
3- دیدگاه رفتارگرایی
4- سایر روشهای درمانی
مقالات اینترنتی
حقایقی دربارة فوبیا
فوبیها (عجیب اما ساده )
منابع فارسی ـ منابع انگلیسی
مقدمه:
بشر در مسیر تکامل برای مقابله و تسلط برآن به ابزارهای قاطعی مجهز شده است که هر یک برای بقای او اهمیت بسیاری داشتهاند. زمانی که این ویژگیها را بررسی می کنیم، حیاتی بودن بعضی از آنها عجیب به نظر میرسد زیرا که احساس ناشی از آنها چندان خوشایند نیست و با پیش فرض نه چندان صحیح ما که « هر چه خوشایندتر است اهمیت بیشتری در بقای ما دارد» جور در نمیآید.
« در سال 1872 داروین متوجه شد که انسان و حیوانات، هیچان را با حالتهای مختلف نشان میدهند، به عقیدة او، این حالت پدیدهای عالگمیر میباشد و در تمام فرهنگها یکسان است.» زمانی که فوبی را به عنوان یک ترس تعریف می نماییم به آن اهمیت بقایی میبخشیم اما معتقدیم این ویژگی به انحراف کشیده شده است. زیرا در ادامة تعریف میآوریم که این ترس، شدید، غیر منطقی و غیر طبیعی است و مانع از انجام فرآیندهای حیاتی دیگر در فرد میشود، که این برخلاف جهت بقا میباشد.
بنابراین شناخت و در نتیجه درمان فوبی که یکی از شایعترین اختلالات اضطرابی است، با اهمیت جلوه مینماید.
در این پژوهش کوتاه کوشش شده که نگاهی هر چند اجمالی به اختلال فوبی و بویژه فوبی ـ خاص انداخته شود. بنابراین ابتدا از تعریف فوبی و مفاهیم وابسته آغاز شده تا خواننده برای ورود به بحث، آشنایی پایهای کسب نماید. آنگاه به سراغ منابع فارسی که این اختلال را دقیقتر مورد بررسی قرار دادهاند، میرویم.
در پایان نیز سه مقاله اینترنتی به همراه ترجمة آن ارائه شده به امید انکه در جهت تشریح این اختلال و روشهای درمانی آن گامی هر چند کوچک برداشته شده باشد.
تعریف فوبیا ( هراس)
هراس: ترس یا بیزاری غیر طبیعی و یا شدید از چیزی.
هراس: ترس غیر منطقی، غیر طبیعی و دائمی از یک شئ یا موقیعت خاص.
هراس: هر ترس یا دلهرة غیر طبیعی دائمی: همچنین، واژهای که حاکی از ترس یا انزجار غیر طبیعی است.
هراس ساده، هراس از اشیاء اما نه از موقعیتها ( گذر هراسی ) یا ( نه ) از اعمال. (هراس، اجتماعی ) مانند ترس از سگ، گربه، موش، عنکبوت، خون و زخم، هراس از مکان بسته، هراس از بلندی، و مسافرت هوایی؛ هراس اجتماعی، هراس از اعمال، و نه از موقعیتها ( گذر هراسی )یا (نه ) از اشیاء ( هراس ساده)، که در آن فرد از تحقیر و شرمندگی میترسد. به عنوان مثال( ترس از سخنرانی در جمع یا خوردن یا استفاده ازتوالت عمومی.
هراس: یک اصطلاح یونانی برای ترس یا دلهره: بر اساس این ریشهشناسی، به هراسهای خاص بدرستی اسامی با ریشة یونانی داده شده است، به عنوان مثا، پیروفوبیا = ترس از آتش، نیکتوفوبیا = ترس از تاریکی، و غیره. در شیوة روانپزشکی استاندارد، یک واکنش پیش از آنکه بدرستی بعنوان یک هراس( فوبی ) طبقهبندی گردد نیازمند فاکتورهای متعددی است. بویژه اینکه، ترس میبایست دائمی و شدید باشد، یک نیاز اجباری به گریز یا اجتناب از موقعیت یا شی، هراسزا وجود داشته باشد و ترس میبایست غیر منطقی باشد و بر پایة قضاوت درستی استوار نباشد.
.Pholia ( Fo be -a )
فوبی، هراس، فوبی عبارتست از ترس شدید و رجعت کنندهای که دلیل منطقی برای آن نمیتوان پیدا کرد. فوبوس (Phobos ) نخستین بار در لغت طبی دو هزار سال قبل در رم در تعریف ترس از آب (Hydrophobia ) که از علائم هاری قلمداد شده است به کار رفت. هر چند این واژه تا قرن نوزدهم وارد روانپزشکی نشد، معهذا ترس فوبیک و رفتار فوبیک در مقالات طبی پیش از آن بسیار دیده میشود. بقراط به دو بیمار فوبیک اشاره کرده است که یکی با شندیدن صدای نی دچار « وحشت » می شد و دومی از نزدیک شدن به کم عمقترین چالهها دچار هراس میگردید. لغت فوبی در قرن نوزده عمومیتی یافت و نخستین بار در سال 1848 در یک فرهنگ پزشکی « Syphilophobia » به معنی « ترس شدید از سفلیس » که منجر به حصول علائم خیالی بیماری میگردد، ظاهر شد.
از اواخر قرن نوزدهم تضاد مداومی در ارتباط فوبیها با سایر امراض روانی در مقالات طبی به چشم میخورد. ژانه و کرپلین گاهی از فوبیها و وسواس طوری صحبت میکنند که گویی آنها مترادف هم هستند. فوبیها با ترسهای معمولی از نظر شدت، طول مدت، غیر طبیعی بودن و ایجاد ناتوانی به خاطر امتناع از موقعیتهای ایجاد کنندة فوبی مشخص هستند. فوبیها ممکن است منفرد یا متعدد باشند. ترس از حیوانات احتمالاً شایعترین نوع فوبی منفرد، یا اقلاً شایعترین نوعی است که مورد مطالعه قرار گرفته است.
. Phelia, simpleفوبی ساده. در طبقهبندی DSM-III-R فوبی ساده طبقة ته ماندهای است که سایر انواع فوبی را، که شامل گذرهراسی و فوبی اجتماعی نمیگردند، برمیگیرد. نمونه کلاسیک فوبی ساده ترس شدید و غیر منطقی از عنکوب است. زنها بیشتر از مردها مبتلا به فوبی ساده هستند، هراس از موش نمونة مشهور از این فوبی در زنهاست. اشیاء وموقیعتهای زیر به ترتیب نزولی شایعترین انواع فوبی ساده را به وجود میآورند: حیوانات، طوفان، بلندی، بیماری، زخمیشدن، و مرگ:
حال می بایست بعضی مفاهیم مرتبط با فوبی ( هراس ) را نیز تعریف نماییم :
Fear یا ترس، از کلمة انگلیسی قدیمی Faer به معنی خطر ناگهانی مشتق شده است. این ترس، قابل توجیه و خطر ایجاد کنندة آن، ذاتی، واقعی و معلوم است.
ترس متناسب با خطر است، و گاهی اگر ضرورت فرار از آسیب وجود داشته باشند. مفید هم هست.
Anxiety اضطراب، از کلمة Anxiua ، به معنی احساس فشردگی در قفسة سینه ریشه میگیرد. اضطراب به ترس بدون منشاء مشخص اطلاق می شود؛ یعنی شخص نمیداند چرا میترسد، و یا ترس او نسبت به خطر، نامتناسب به نظر میرسد. بیمار، غالباً با احساس تنگی که در قفسه سینه میکند، اظهار میدارد: « فقط احساس میکند مضطربند.»
Panic ] وحشت زدگی که در این کتاب هراس ترجمه شده است. [
به اوج حالت ترس اطلاق میشود. این اصطلاح از کلمة Pan، الهة روستایی یونان باستان مشتق میگردد. « پان » گاهی یک الهة قهرمان است که از گوسفندان و شبانها مراقبت می کند و عاشق موسیقی است. اما گاهی هم موجب زهره ترک شدن مردم میگردد. خلاصه، « پان » نعمت مرکبی است؛ همانند وحشت زدگی در یک آتش سوزی، ممکن است شما را به سوی در خروجی و یا اشتباهاً به سوی در عوضی براند.
جملة وحشتزدگی دورة مجزایی است که در آن شروع ناگهانی نگرانی شدید، ترس، یا وحشت اغلب همراه با احساس مرگ قریب الوقوع وجود دارد، در ضمن این حملات علائمی نظیر تنگی نفس، تپش قلب، احساس درد یا ناراحتی در قفسة سینه، خنگی و ترس از دیوانه شدن. از دست دادن کنترل، ظاهر میشود:
این فایل با فرمت word و آماده پرینت میباشد
فهرست مطالب
مقدمه ۵
تشریح خصوصیات محیط استفاده ۵
تاثیرات محیط بر محصول ۶
دستهای آلودة کودک ۷
تاثیرات محصول بر محیط ۸
نتیجهگیری ۱۰
استراتژی بازاریابی هدف ۱۲
آنالیز کارکرد عملی ۱۲
الف) آنالیز کارکرد جسمی (ارگونومی) ۱۲
توصیه های ارگونومی ۱۴
نیازهای ایمنی ۱۵
نیازهای بهداشتی ۱۶
آنتروپومتری ۱۷
عملکرد ارگونومیکی رنگ ۲۳
الف- ایمنی ۲۳
ب- قابلیت دیده شدن ۲۴
ج- دوام و بقای ظاهری محصول ۲۴
د- هویت و شناسایی ۲۵
هـ- سازگاری ۲۵
و- تعمیر و نگهداری ۲۶
ب- آنالیز فنی ۲۶
آنالیز کارکرد زیبایی شناسی (استتیک): ۲۷
گشتالت در محصول ۲۸
انرژی تصویری محصول ۲۹
عملکرد ساختاری رنگ ۳۰
الف- کانون توجه ۳۰
ب- تفرق و تجمع ۳۱
ج- تناسب و تعیین وضع ۳۱
بررسی تاثیرات بصری رنگ در محصول ۳۲
نتیجهگیری ۳۵
ابزار نقاشی کودکان ۳۶
آنالیز ساختار ۳۸
چک لیست طراحی ۴۲
منابع و مآخذ ۴۴
برای اینکه یک وسیله به بهترین وجه ممکن طراحی شود باید تا حد امکان با مکان استفاده محصول آشنا بوده و خصوصیات آن را مشخص کنیم تا در انتخاب فرم، عملکرد، جنس و مسایل دیگر مربوط به طراحی محصول مواردی برگزیده شوند که بیشترین سازگاری با محیط و عناصر وابسته به آنها از جلمه اشیاء پیرامون محصول و استفادهگر را داشته باشد.
تشریح خصوصیات محیط استفاده:
اتاق کودک به واسطة استفادهای که از آن میشود، دارای خصوصیات خاصی است که در اینجا به بررسی آن میپردازیم:
1- اتاق کودک، اتاقی است که در حدود 12 متر یا حدود 2*3 محسوب میشود.
2- دمای اتاق همواره متعادل است و از سرد و گرم شدن بیش از حد آن جلوگیری میشود.
3- حتی الامکان آفتاب گیر انتخاب میشود و نور خورشید به داخل اتاق میتابد.
4- کودک در اتاق خود احساس آرامش کرده و آنجا را حیطة قلمرو خود میداند.
5- در اتاق وی، معمولاً انواع و اقسام اسباب بازیها مشاهده میشود.
6- رنگ اتاق کودک معمولاً با دیگر اتاقها متفاوت است و با توجه به جنسیت کودک، دیوارها رنگ آمیزی میشوند.
7- لوستر، تابلوها و وسایل فانتزی و کودکانه در اتاق وی استفاده می شود.
8- والدین سعی میکنند، حتی الامکان وسایل اتاق کودکشان قابل شستشو باشد.
تاثیرات محیط بر محصول:
تاثیرات بصری:
- چهار گوش بودن اتاق و صاف بودن دیوارها
- ابعاد اتاق کودک
- وجود وسایل فانتزی و کودکانه در اتاق کودک
- رنگ اتاق
تاثیرات فیزکی و شیمیایی:
- ایجاد ضربه به محصول از جانب کودک یا حین حمل و نقل
باید توجه داشت که این محصول توسط گروه سنی 4 تا 6 سال استفاده میشود و این گروه مایل به حرکت، جنبش و بازی میباشند، در نتیجه ممکن است محصول با صدماتی روبه رو شود.
- رطوبت
این محصول معمولاً سر و کاری با محیط مرطوب ندارد و قابلیت شستشوی محصول بستگی به جنس آن دارد.
- مواد رنگی (ابزارهای کار و نقاشی)
خود مواد رنگی و ابزارهای نقاشی، کاردستی و خمیر بازی نیز می توانند عاملی برای آلودگی و آسیب رسی به محصول باشند.
- دستهای آلودة کودک:
کودکان به علت شیطنت و کنجکاوی غالباً آلودگیهای مختلفی را از طریق دستهای خود به محصول منتقل مینمایند. این آلودگیها به طور عمده شامل آلودگیهای خوراکی و غیر خوراکی است. آلودگیهای خوراکی مانند شکلاتها معمولاً ذرات چربی و نشاسته بر محصول باقی میگذارند که معمولاً به وسیلة آب و مواد شوینده قابل نظافت است ولی آلودگیهای غیر خوراکی می تواند شامل موارد مختلفی از جمله آلودگیهای شیمیایی باشد.
از دیگر عوامل محیطی تاثیر گذار بر محصول می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- گرد و غبار
- تابش احتمالی نور خورشید
-گرما
تاثیرات محصول بر محیط:
هر محصولی که در محیط و مکان مخصوص به خود قرار میگیرد، تاثیراتی هم از لحاظ فرمی و بصری و هم از لحاظ فیزیکی و شیمیایی بر محیط خواهد داشت. نادیده انگاشتن این تاثیرات باعث می شود که طرح یا محصول مورد نظر، آن طور که باید موفق به نظر نرسد.
این تاثیرات در مورد اجزاء مختلف یک محصول نیز مشاهده میشود، به طوری که یک طرح از نظر فرم و به طور کلی عناصر بصری باید هماهنگی داشته باشد.
این تاثیرات بدین شرحند:
- تاثیرات فرمی و بصری (ایجاد فضاهای مختلف محیطی بر اساس فرم محصولات در محیط استفاده)
- ایجاد فضاهای بصری مختلف بر اساس فرم محصولات (بزرگ یا کوچک جلوه دادن فضا و محیط)
- ایجاد حس آرامش، ترس، اضطراب و … بوسیله فرم محصولات
- ایجاد محیطی باز یا خفه به وسیله رنگ محصول
- تغییر دادن احتمالی مسیر رفت و آمد افراد خانواده در اتاق کودک
- تاثیرات فیزیکی و شیمیایی (صدمه زدن به کف پوش اتاق به وسیله پایههای محصولات، احتمال آسیب دیدن دیوارهای مجاور محصول در صورت بروز ضربههای احتمالی)
- تاثیرات اجزاء محصولات بر یکدیگر (تخریب و استهلاک قطعهای به وسیلة قطعات دیگر، خراب شدن سریعتر یک قطعه نسبت به قطعات دیگر، هماهنگی عناصر بصری اجزاء با یکدیگر)
لازم به ذکر است که بررسی قابلیت تعمیر پذیری (Repair)، قابلیت ساخت مجدد (Remanufature) قابلیت بازیافت (Recycle) و قابلیت استفاده مجدد (Reuse) در محصول نیز حائز اهمیت است.
نتیجهگیری:
در طراحی محصول مورد نظر، نکات زیر در رابطه با تاثیرات متقابل محیط و محصول بر یکدیگر و تاثیرات اجزاء محصول بر هم حائز اهمیت است:
- توجه به محیط قرارگیری محصول (اتاق کودک) در رابطه با استفادهگر (کودک) (هماهنگی ابعاد و اندازه وشکل ظاهری محصول با محیط استفاده)
- از لحاظ جنس مقاوم در برابر ضربات وارده، رطوبت و تابش نور خورشید.
- تا حد امکان، حداقل آسیب را به محیط استفاده وارد آورد (نداشتن لبههای تیز).
- تا حد امکان، قطعات کمترین آسیب را نسبت به هم وارد آوردند.
آنالیز بازار:
در این بخش محصولات موجود مشابه شناسایی و مشخصات آنها با یکدیگر مقایسه شده است.
این نمونهها شامل نمونههای داخلی و خارجی میباشد.
نتیجهگیری:
با مقایسة نمونهها مشخص میشود که اکثر آنها در فرم مستطیل (با لبههای نرم) و متریال چوب یا پلاستیک و رنگهای شاد مشترک هستند.
با توجه به بررسی نمونههای موجود، رعایت نکات زیر جهت به وجود آوردن محصول جدید لازم است:
- قیمت مناسب محصول
- افزایش طول عمر محصول با کاربرد جنس مناسب
- تبدیل اجزاء به یکدیگر با اتصالات ساده و کار آمد
- دوام مناسب قطعات
- زیبایی مجموعه
- در نظر گرفتن نیازها و خصوصیات کودک
برای بازاریابی و فروش این محصول از بین سه گرایش بازار که عبارتند از :
1- گرایش محصول 2-گرایش فروش 3- گرایش بازاریابی
باید از گرایش بازاریابی استفاده نمود.
این کرایش عبارت است از تعیین نیازها، خواستهها و ارزشهای بازار هدف و تطبیق سازمان در جهت ارضاء آنها به گونهای مؤثرتر از سایر رقبا. در این حالت برای فروش باید مسائل زیر را مفروض نمود:
1- گروه اصلی یعنی کودکان کاملاً ارضاء شود.
2- برنامة دقیق برای آگاهی از خواستهها تدوین شود، چه از لحاظ فیزیکی و چه از لحاظ روانشناسی.
3- با ارائه کیفیت مناسب محصول گروه دوم استفادهگر (والدین) نیز در اختیار گرفته شود.
محیط بازاریابی محصول:
محیط بازار مناسب برای این محصول به دلایل زیر بیشتر شمال، شمال غرب، شرق و تا حدودی مرکز پایتخت یعنی تهران است.
1- رفاه مالی مناسب جهت خرید محصولات رفاهی و تزئینی
2- سطح فرهنگی و تحصیلی مناسب والدین و در نتیجه اهمیت نقاشی کودکان
عوامل اجتماعی بازار هدف:
انواع عوامل اجتماعی بر بازار هدف تاثیر می گذارد. فرهنگ یکی از این عوامل مهم میباشد. در هر ناحیه از ایران فرهنگها و الگوهای متفاوتی موجود است. فرهنگ این محصول در بازار معمولاً بستگی به کمکی دارد که این محصول در بالابردن انگیزه و تشویق خلاقیت کودک دارد. چنانچه ارتباط بین هنر و پیشرفت کودک با محصول مشخص باشد خانوادهها با رقبت بیشتری محصول را خریداری میکنند.
سواد نیز یکی از عوامل بسیار مهم است. پدر و مادرهای تحصیل کرده از این محصول استقبال بیشتری مینمایند.
استراتژی بازاریابی هدف:
1- بازاریابی یکسان و انبوه
با متعادل ساختن قیمت محصول میتوان بخش عمدة کودکان تهران و مراکز استانها را تحت پوشش قرار داد؛ در این حالت باید سطح قیمت را کاهش داد.
2- بازاریابی تمرکزی
میتوان با در نظر گرفتن گروه کودکان مرفه، فقط برروی این گروه تمرکز پیدا کرد؛ در این حالت باید کوشید تا تمام نیازهای این گروه برآورده گردد.
آنالیز کارکرد عملی:
الف) آنالیز کارکرد جسمی (ارگونومی):
در این آنالیز، محصول موجود به طریق زیر مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد:
1- آماده سازی (قبل از استفاده):
1-1- نشستن روی صندلی
2-1- بیرون کشیدن میز
2- کار (هنگام استفاده):
1-2- گذاشتن کاغذ بر روی میز
2-2- برداشتن ابزار نقاشی
3-2- نقاشی کردن
3- کار پس از استفاده (جمع آوری):
1-3- جمع کردن ابزار نقاشی و کاغذ
2-3- هل دادن میز به داخل (جای گذاری)
3-3- پایین آمدن از صندلی
کودکان در هنگام نشستن وضعیتهای بدنی گوناگون را به خود میگیرند. برای ارزیابی تناسب کودک با میز و صندلی که از آن استفاده میکند لازم است که کودک دارای وضعیت بدنی نشان داده شده در شکل زیر باشد.
این امر مستلزم رعایت هفت معیار است:
الف- کف پاها بر روی زمین
ب- فضای کافی بین پشت پاها و لبه جلویی نشیمنگاه وجود داشته باشد.
ج- هیچ گونه فشاری از طرف قسمت جلوی نشیمنگاه به سطح خلفی ران وارد نیاید.
د- فضایی کافی بین سطح بالایی ران و سطح زیرین میز برای حرکت آزادانه پاها وجود داشته باشد.
ر- آرنجها هنگامی که باز و عمودی هستند تقریباً در ارتفاع سطح رویی میز قرار گیرند.
و- تکیهگاهی مستحکم در ناحیه کمری و زیر تیغههای شانه وجود داشته باشد.
ز- فضائی کافی بین تکیه گاه پشت و سطح نشیمنگاه برای حصول اطمینان از حرکت آزادانه کفل موجود باشد.
توصیه های ارگونومی:
- نشستن حالت کاملاً فعالی است که باید دقیقاً مکانیزمهای آن را شناخته و تاثیرات فیزیولوژیکی بدن را با آن بررسی کرد، تا مطلوبترین سطح ارتفاع نشیمنگاه بدست آید. یکی از عوامل مهم در طراحی صندلی رعایت میزان ارتفاع آن میباشد، زیرا اگر این اندازه نامناسب باشد عوارض عدیدهای را برای انسان در برخواهد داشت.
چنانچه در شکل بالا ملاحظه میگردد؛ اگر ارتفاع نشیمنگاه صندلی بلند باشد پاها آویزان گشته فشار زیادی روی رگهای خونی و اعصاب رانها وارد میکند.
برای رفع این عیب یا باید ارتفاع صندلی قابل تنظیم باشد و یا زیر پایی مناسب داشته باشد. از طرفی فشار ناشی از لبه جلوی صندلی نیز قابل بررسی است. اگر لبه های جلو صندلی سفت باشد به نسوج فشار میآورد و برخلاف استخوان ران جریان خون را پایین میآورد، که سبب خواب افتادگی پاها و یا درد شدید میشود