فهرست مطالب
هدف دانش مدیریت مالی 2
چارچوب مدیریت مالی 3
سنگ بناهای تحول در دانش مدیریت مالی 4
نظریهء بازارهای کارا 4
تحلیل نحوهء کنترل تضاد منافع و انگیزههای روابط قراردادی. 5
مهمترین مانع موفقیت مالی 6
با احتیاط و دقت پول را خرج کنید 6
در مصرف پول متبحر شوید 6
هر دری را بگشائید 7
پول چیزی خنثی است 7
چند نکته مهم 7
بحران و مدیریت آن در بازارهای مالی جهان 8
ریشه اصلی بحران بازارهای مالی 8
واکنش بازارهای مالی به سیاستهای بانک مرکزی امریکا 9
مدیریت ریسک در حوزه عملیات مالی 11
هدف دانش مدیریت مالی
دانش مدیریت مالی بر این فرض قرار دارد که هدف اصلی و شاخص مدنظر مدیریت حداکثرسازی ثروت صاحبان سهام است. این هدف یا ایدهآل تنها از طریق مدیریت کارآمد جریانهای نقدی کوتاه و بلندمدت شرکت یا موسسهء اقتصادی میسر است.
برخی از کسانی که در زمینهء اقتصاد و بازرگانی تجربهء کمتری دارند بر این باورند که حداکثرسازی ثروت سهامداران که به واسطه حداکثر کردن قیمت سهام میسر میشود ایدهآل مطلوب و مناسب نیست و معتقدند که شرکت باید درصدد تامین هدفهای عالیتر برآید، هدفی چون به حداکثر رساندن رفاه اجتماعی.
در نگاه اول چنین به نظر میرسد که چنین هدفی انعکاسگر آهنگی دلنواز است، زیرا گروههای متعددی چون جامعه، دولت، عرضهکنندگان، مصرفکنندگان و مدیران ذینفع در فعالیتهای شرکت هستند و ضرورت دارد در تعریف ایدهآل،مدنظر شرکت منافع این گروهها نیز لحاظ شود، اما نگاه موشکافانه و کارشناسی به هدف و ایدهآل دانش مدیریت مالی بیانگر منطق نهفته در ورای چنین هدفی است که همانا دربرگیرندهء تامین منافع تمامی گروههای ذینفع در منافع شرکت است.
از گروههای ذینفع در فعالیت موسسهء اقتصادی میتوان به مصرفکنندگان، کارکنان، دولت، مدیران و... اشاره کرد. به عنوان مثال حداکثر کردن قیمت سهام ایجاب کنندهء آن است که شرکت با افزودن بر کارآیی و با حداقل هزینه، کالاها و خدماتی با بالاترین کیفیت تولید و عرضه کـنـد کـه به معنی پاسخگویی به نیاز مصرفکنندگان در سطحی مطلوب است و حداکثر رفاه را برای مصرفکننده به ارمغان می آورد، در مورد منافع سایر گروههای ذینفع نیز میتوان با چنین منطقی استدلال کرد.
بنابر آنچه گفته شد حداکثرسازی ثروت سهامداران همسو با برآوردن منافع سایر گروههای ذینفع است، ولی نکتهء حایز توجه آن است که طراحی سازوکارهای کنترلی و هدایتگر ذینفعان به حرکت در سمت و سوی صحیح و برآورندهء منافع تمامی گروهها از اهمیت خاصی برخوردار است، چه در غیر اینصورت کشاکش و تضاد میان گروههای ذینفع میتواند نقضکنندهء ایدهآل سایر گروهها باشد، به عنوان مثال بحث منافع مدیریت در مقابل منافع سهامداران که طراحی سیستمهای کنترلی کارآمد ضمن رفع مسالهء نمایندگی، هر دو گروه را به نحوی مطلوب منتفع خواهد کرد.
چارچوب مدیریت مالی
مبنای ایجاد ارزش که هدف نهایی فعالیت یک موسسهء اقتصادی و دانش مدیریت مالی است بر این اصل ساده قرار دارد: «امیدواری به اینکه پولی که از شرکت یا موسسهء اقتصادی عایدتان خواهد شد بیش از پولی باشد که به آن وارد میکنید.» بر این اساس مدیر مالی به دنبال آن است که با مدیریت کارآمد جریانات نقدی کوتاه و بلندمدت، وجوه نقد افزونتری ایجاد کند. برای ایجاد ارزش و مدیریت وجوه نقد در مفهوم وسیع آن مدیر مالی سه تصمیمگیری اساسی پیش رو دارد:
دانلود کامل در مورد مدیریت مالی